صفحه 1 از 1

جملات زبان انگلیسی در مورد صبحانه | Meals- Breakfast

ارسال شده: شنبه 12 مرداد 1392, 6:53 pm
توسط mbs
تصویر

در این پست برخی از جملات و اصلاحاتی که در هنگام صرف نمودن صبحانه به کار می رود. در اختیار زبان آموزان قرار گرفته است.

1- وقت صبحانه است. بیایید صبحانه بخوریم.
It’s breakfast time. Let’s eat breakfast.

2- معمولا صبحونه مفصلی می خورید؟
Do you usually have a big/ huge breakfast?

3- معمولا صبح ها چی می خورید؟
What do you usually have for breakfast?

4- بستگی داره. بعضی وقت ها نان و کره و گاهی هم نان و پنیر می خورم.
It depends. Sometimes I have butter and bread and sometimes cheese and bread.

5- برشتوک نمی خورید؟ بعضی وقت ها می خورم.
Don’t you have cornflakes? I sometimes do.

6- وقت خوردن صبحانه، نیمرو رو به تخم مرغ آب پز ترجیح می دهم.
When it comes to eating breakfast, I prefer fried eggs to boiled eggs.

7- خاگینه را بیشتر از نیمرو دوست دارم.
I prefer scrambled eggs to sunny-side up.

8- ترجیح می دهم صبحانه غذای پختنی بخورم.
I prefer to have cooked breakfast.

9- می خوام برات صبحانه آماده کنم. نان و مربا می خوری؟ خامه و عسل چطور؟
I’m going to get breakfast ready for you. Do you eat jam and break? How about cream and honey?

10- لطفا ممکنه چای درست (دم) کنید؟
Would you please make (brew up) some tea?

11- ممنون میشم اگه یک قوری چای برام بیاورید.
I was wondering if you could bring me a pot of tea.

12- توی قهوه تان شیر و شکر می ریزید؟
Do you take milk and sugar in your coffee?

13- چند حبه قند داخل چایتان می اندازید؟
How many sugar lumps do you want in your tea?

14- هم بزن تا شکرش حل بشه.
Stir to dissolve the sugar.

15- من چای نعناع / گل گاوزبان / گل بابونه را ترجیح می دهم.
I prefer mint / borage / chamomile tea.

16- لطفا دو حبه قند به من بدهید.
Please give me two sugar lump / sugar cubes.

17- معمولا چای پر رنگ یا کم رنگ می خورید؟
Do you usually drink strong or weak tea?

18- اگر عجله داشته باشم ظرف دو دقیقه صبحانه رو می بلعم.
If I’m in a hurry, I bolt down my breakfast in two minutes.

19- گاهی اوقات با شکم خالی سر کار می روم.
I sometimes go to work on an empty stomach.

20- اگر خیلی گرسنه باشم، حدودا ساعت 10 صبحانه و نهار را با هم می خورم.
If I’m so hungry. I have a brunch at about 10.

21- نمی تونم درب شیشه مربا را باز کنم.
I can’t unscrew this jam jar.

22- هنگام صبحانه خوردن زیاد صحبت نمی کنم.
I don’t talk so much during breakfast.

23- بعد از یک صبحانه مفصل، بهترین کاری که می تونیم بکنیم، بیرون رفتن است.
After a hearty breakfast, going out is the best thing we can do.

منبع : irlanguage.com